سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آدمـــــــــ بــــــاطــــــــلــــه هــــــــــا

 کـــــــــــــــــــــــپی
 فـــــــــقـط باذکــــــــــر آدرس وبـــــــــلاگــــــــ بــــــه عــــــنــــــــــــوانــــــ مــنـــــبـــــع....
...بلامانع است..

من خدایی دارم که اگر من بندگی اش را نکنم او همواره خداییش را میکند....

..........................

تنم زمستان بسته!کاش برف بغض هایم آب میشدو سر میخورد در چشمانم...میترسم آخر هم سر ما بخورم...

.........................

چند وقتیست جرعه نوشیدن از خواب های زرکوبم را کنار گذاشته ام...میخواهم از کوزه شکسته های بیداری ام سیراب شوم..

......................

امشب هم مانند هرشب تابش سیاهی ها چشمانم را میزنند...

............................

گفت من کی باشم که بخوام ناراحت شم؟گفتم: برای ناراحت شدن لازم نیست کسی باشی!لازم است دیگران ناکس باشند.

........................

وقتی خمیازه میکشم همه میپرسند خوابت می آید؟چرا وقتی روحم خمیازه میکشد هیچ کس نمیپرسد مرگت می آید؟

......................

زندگی یعنی کشیدن سکوت!!بر سردی شیشه ی بخار گرفته ی اتوبوس..وقتی کودکی از دور خیسی چشمانت را میپاید...

........................

آدم ها مهره های بازی جومانجی هستند..روزگار تاس می اندازد و آنها پیش میروند...هر قدم..یک  اتفاق!

.........................

میشود مرا چند دقیقه به خودم قرض دهی؟دلم برای خودم تنگ شده است!

..........................

مانند دیوانه ها شده ام...وقتی راه میروم.. روزگار خنده کنان دنبالم میدودو به من سنگ میزند...

..............................

سیبم  را قاچ میکنم برای شما..هسته هایش برای من...میخواهم باز هم سیب بکارم..

....................

لبخند یخ زده ی آدم برفی لبخند را بر لب همه مینشاند...گاهی با خودم فکر میکنم...من از آدم برفی هم کمترم...

 


نوشته شده در دوشنبه 89/10/27ساعت 11:59 صبح توسط ر. ابوترابی نظرات ( ) |



قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت






AvaCode.64

جاوا اسکریپت